دانشگاه شهید چمران اهوازمشاوره کاربردی2251-72433شماره ی 220140220The Causal Relationship between Covert and Overt Conflicts and School Performance, Mediated by Parent-Child Relationship, Antisocial Behavior and Withdrawal/Depression among High school Studentsرابطه ی علی تعارض آشکار و تعارض نهان بین والدین با عملکرد تحصیلی با میانجی گری رابطه ی والد فرزند، رفتار ضداجتماعی و افسردگی در دانش آموزان دبیرستانی11610669FAمنیجهشهنی ییلاقعضوهیات علمی روانشناسی تربیتی دانشگاه شهید چمران اهوازالههعزیزی مهردانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه شهید چمران اهوازغلامحسینمکتبیعضو هیات علمی روانشناسی تربیتی دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20131007The The relationship between parents is an important factor in misbehaviors of children. Is there a relationship between parental conflicts and school performance of children? Are parent-child relationship, antisocial behavior and withdrawal/depression related with school performance? In response to these questions a model was tested to study the causal relationships of covert and overt inter-parental conflicts with school performance, mediated by parent-child relationship, antisocial behavior and depression of high school first graders in Dezful. The sample consisted of 200 students selected through multi-stage random sampling. In this research, the students completed, the Inter-Parental Conflict (IPC), the Child Behavior Checklist (CBCL) and the Parent-Child Relationship (PCRS) questionnaires. The school performance was measured by the grade point average of students. The fitness of the proposed model was examined through structural equation modeling. All of the paths, except parent-child relationship to withdrawal/depression, antisocial behavior to academic performance and withdrawal/depression to school performance, were significant. The indirect relationships were tested by using bootstrap procedure. The findings indicated that the proposed model fitted the data. The results also showed that the multiple indirect paths from overt inter-parental conflict to academic performance, mediated by parent-child relationship, and antisocial behavior were significant. Also, the multiple indirect paths from covert inter-parental path to academic performance, mediated by parent-child relationship and withdrawal/depression, and the indirect path from parent-child relationship to academic performance, mediated by antisocial behavior and withdrawal/depression were significant. In total, 60 percent of the variance of academic performance was explained by the proposed variables in the model.روابط والدین با همدیگر یکی از عوامل موثر و اساسی در رفتار فرزندان است. چه رابطه ای بین تعارض بین والدین و عملکرد تحصیلی فرزندان وجود دارد؟ رابطه ی والد-فرزند، رفتار ضد اجتماعی و گوشه گیری/افسردگی چه نقشی در رابط فوق ایفا می کنند؟ در پاسخ به پرسش های فوق مدلی طراحی شد که رابطه علی تعارض آشکار و نهان بین والدین با عملکرد تحصیلی با میانجی گری رابطه ی والد-فرزند، رفتار ضد اجتماعی و گوشه گیری/افسردگی در دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان های دولتی شهرستان دزفول را مورد بررسی قرار داد. نمونه این تحقیق شامل 200 دانش آموز دختر بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش، آزمودنی ها پرسشنامه تعارض بین والدین (IPC)،مقیاس رابطهی والد-فرزند (PCRS) و سیاهه رفتاری کودک (YSR) را تکمیل کردند. عملکرد تحصیلی دانش آموزان از روی معدل تحصیلی آنها بهدست آمد. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از آزمون بوت استراپ استفاده شد. بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی با داده ها برخوردار بود و تمام مسیرها، به جز مسیر رابطهی والد-فرزند به گوشه گیری/افسردگی، مسیر رفتار ضداجتماعی به عملکرد تحصیلی و مسیر گوشه گیری/افسردگی به عملکرد تحصیلی معنی دار بودند. نتایج مسیرهای غیرمستقیم چندگانه نشان داد که تعارض آشکار بین والدین با عملکرد تحصیلی، از طریق رابطه ی والد-فرزند و رفتار ضداجتماعی، تعارض نهان بین والدین با عملکرد تحصیلی از طریق رابطهی والد-فرزند و گوشهگیری/افسردگی و متغیر رابطهی والد-فرزند با عملکرد تحصیلی از طریق رفتار ضداجتماعی و گوشهگیری/افسردگی روابط معنی داری داشتند. در مجموع، 60% از واریانس عملکرد تحصیلی از طریق متغیرهای مدل پیشنهادی تبیین شدhttps://jac.scu.ac.ir/article_10669_f86d1c4dc367576740eb60ca1643eb53.pdfدانشگاه شهید چمران اهوازمشاوره کاربردی2251-72433شماره ی 220140220The Effectiveness of Group Training in Communication Skills in Decreasing Marital Conflictsاثربخشی آموزش گروهی مهارت های ارتباطی بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین173610670FAاحمدامانیدکترای تخصصی مشاوره و استادیارگروه مشاوره خانواده دانشگاه کردستان0000/0002/1442/7617رامینلطافتی بریسمدرس دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور آستارا،کارشناس ارشد مشاوره خانواده از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهرانJournal Article20130915The aim of the present research is to determine the effects of communication skills training on reducing marital conflicts. Statistical population consisted of all couples referring to a private counseling center in Astara in 2012.The research sample consisted of 28 participants selected through simple random sampling and randomly assigned to two equal experimental and control groups. The Marital Conflicts Questionnaire provided by Baratee & Sanaee was administered to subjects in both groups. After the pre-test was administered to both groups, the couples in the experimental group were trained during 10 ninety-minute sessions while intervention was made with the control group. After the completion of the training program, the post-test was administered to both groups. Findings of the covariance analysis showed that group training in communication skills did have a significant impact on reducing marital conflicts and its components in the couples (P<0/001).پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مهارت های ارتباطی برکاهش تعارضات زناشویی زوجین انجام پذیرفت. این پژوهش از نوع« آزمایشی»، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، شامل همه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره خصوصی شهر آستارا در سال 1391 بود. نمونة پژوهش را 28 نفر از زوجین (14زوج) تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (14نفر) وگواه (14 نفر) به صورت گمارش تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامة تعارض های زناشویی(MCQ) بود. ابتدا بر روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید، سپس زوجین گروه آزمایش، در 10 جلسة 90 دقیقه ای آموزش دیدند، پس از اتمام برنامه های آموزشی، پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS-19و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافتههای به دست آمده نشان داد که آموزش گروهی مهارت های ارتباطی بر کاهش تعارضات زناشویی و مؤلفه های آن در زوجین تاثیر معناداری دارد. https://jac.scu.ac.ir/article_10670_1eb60596a2d1c1a8d958662a344117ac.pdfدانشگاه شهید چمران اهوازمشاوره کاربردی2251-72433شماره ی 220140220The Effectiveness of Emotion-Focused Training for Cognitive Emotional Regulation Strategies of Emotionally
Abused Studentsاثر بخشی آموزش متمرکز بر هیجان بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان آزاردیده عاطفی375010671FAمحمدنریمانیاستادگروه روانشناسی عمومی دانشگاه محقق اردبیلیکریمعالی ساری نصیرلودانشجویی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیلسوداعفت پروردانشجویی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیلJournal Article20130303The purpose of this study was to investigate the effectiveness of emotion-focused training in emotional regulation of emotionally abused students. The statistical population of this study consisted of all male students of junior high schools in Ardebil in the academic year of 1390-1391. The subjects consisted of 100 emotionally abused students identified through clinical interviews. From among these, 40 were selected using a simple random sampling method. They were divided into two groups of control and experimental (20 each). The experimental group received the emotion-focused group training during 8 ninety-minute sessions. For data collection the Structured Clinical Interview, the Child Abuse Questionnaire (CAQ), and the Cognitive Emotion Regulation Strategies Scale were used. The results of MANOVA showed that the treatment was effective in emotional regulation of students in the experimental group. <br /> هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر هیجان بر تنظیم هیجانی، دانش آموزان آزاردیده عاطفی بود. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیشآزمون وپسآزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهش متشکل از دانش آموزان آزاردیده عاطفی پنج مدرسه راهنمایی شهر اردبیل بودند که از طریق مصاحبه بالینی شناسایی شدند. 40 نفر از دانش آموزان آزار دیده عاطفی به روش تصادفی از بین جامعه مورد نظر انتخاب و مجدداً به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان را در 8 جلسه یک و نیم ساعته دریافت کردند. جهت جمع آوری دادهها ازمصاحبه بالینی ساختار یافته، پرسشنامه کودک آزاری(CAQ) و مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی (CERSS) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA) نشان داد برنامه درمانی آموزش متمرکز بر هیجان بر تنظیم هیجانات دانش آموزان آزاردیده عاطفی مؤثر است و دانش آموزان آزاردیده عاطفی پس از دریافت آموزش متمرکز بر هیجان تفاوت قابل ملاحظه ای در میانگین نمرات پس آزمون نشان دادند که نشان از مؤثر بودن این درمان است. با توجه به تأثیر آموزش درمانی متمرکز بر هیجان به درمانگران و مشاوران پیشنهاد میشود این روش درمانی را مورد استفاده قرار دهند.https://jac.scu.ac.ir/article_10671_ccde4c14c4b800d252a685a421f4fd36.pdfدانشگاه شهید چمران اهوازمشاوره کاربردی2251-72433شماره ی 220140220The Impact of Training in Transactional Analysis on Psychological Well-being and Self-knowledge of Married Womenتاثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی و خود شناسی زنان متأهل516410672FAمنصورسودانیاستادیار گروه مشاوره دانشگاه شهید چمران اهواز0000-0002-3119-3808مهرآورمؤمنی جاویددانشجوی دکتری رشته مشاوره دانشگاه شهید چمران اهوازکبریمحمدیدانش آموخته کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه شهید چمران اهواز0000000288748261Journal Article20130422The present study aimed at investigating the impact of training in transactional analysis on psychological well-being and self-knowledge of married women in Tehran. Participants were 30 married women randomly selected from among all counseling seeking married women referring to Tehran’s counseling centers in 2012. They were randomly assigned to experimental and control groups. Training sessions were carried out in 10 successive two-hour sessions. Before and after the program, the Ryff’s Psychological Well-being, and the Self-knowledge Questionnaires were administered to the subjects in both groups. Results of post-test and follow up analysis showed that training in transactional analysis did increase the psychological well-being and self-knowledge and all other subscales in women ( p<./001). پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی و خود شناسی زنان متأهل شهر تهران صورت پذیرفت. طرح پژوهش آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ پژوهش،کلیه زنان متأهل شهر تهران بودند که طی سال 1391 برای دریافت خدمات مشاوره خانواده آموزش و پرورش مراجعه کردند. نمونه (30 نفر) از بین داوطلب های واجد شرایط به طور تصادفی ساده انتخاب شد و با استفاده از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. جلسات آموزشی در طول 10 جلسه 2 ساعته برگزار شد و در خاتمه هر دو گروه مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامه خود شناسی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندار و آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تحلیل رفتار متقابل هم در مرحله اصلی و هم در مرحله پیگیری بر بهزیستی روان شناختی زنان اثر دارد. با توجه به داده های پژوهش این نتیجه حاصل می شود که از آموزش تحلیل رفتار متقابل می توان برای افزایش بهزیستی روان شناختی و خود شناسی زنان بهره گرفت. <br /> https://jac.scu.ac.ir/article_10672_0356fb5f3ff4095966bdef6940db54f7.pdfدانشگاه شهید چمران اهوازمشاوره کاربردی2251-72433شماره ی 220140220The Effectiveness of Emotion-Focused Couples Therapy (EFCT) in Improving Marital Satisfaction and Family Behavior Controlاثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بربهبود رضایت زناشویی زوجین و کنترل رفتار خانواده657810673FAنصیرالدینجاویدی مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیه ا...(عج)، تهران، ایرانJournal Article20120430The aim of this study was to assess the effectiveness of the Emotionally Focused Therapy for Couples (EFTC) in improving marital satisfaction and Family Behavior Control. This research was a experimental study comprising sixty people (30 couples, N=60) who were selected through of convenient sampling. The subjects were randomly assigned to two experimental and control groups (15 couples each). All participants completed the Enrich Questionnaire and the Family Assessment Device (FAD). The therapeutic program was carried out in 8 two hour successive weekly sessions for the experimental group. The results of the covariance showed a significant difference between the experimental and control groups in control of family behavior and marital satisfaction. It can be concluded that training in emotion management strategies had helped the couples to improve their communication patterns and marital satisfaction as well as control of family behavior. Hence, emotion management plays a main role in improving satisfaction of couples and control of family behavior. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود رضایت زناشویی زوجین و کنترل رفتار خانواده بود. بدین منظور 60 نفر(30زوج) از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره زندگی نوین در شهر مشهد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه با حجم مساوی (15 زوج) گمارده شدند. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، و پرسشنامه عملکرد سنجش خانواده استفاده شد. جلسات درمانی به مدت 8 جلسه 2 ساعته در 8 هفته متوالی برای گروه آزمایش اعمال شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای کنترل رفتار و رضایت زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش مبنی بر تاثیر زوج درمانی هیجان مدار (EFCT) بر بهبود رضایت زناشویی و بهبود کنترل رفتار خانواده در زوجین تأیید شد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات زوج درمانی هیجان مدار با تاکید بر سبک های دلبستگی باعث افزیش رضایت زناشویی زوجین و بهبود کنترل رفتار خانواده در زوجین شده است. در واقع ارتباط صحیح بین اعضای خانواده سبب افزایش کارایی و کنترل رفتار خانواده شده و زوجین واکنش متفاوتی به تعارضات زناشویی خود نشان دادند. https://jac.scu.ac.ir/article_10673_db2c27adb2ac29d78314fad28f388f36.pdfدانشگاه شهید چمران اهوازمشاوره کاربردی2251-72433شماره ی 220140220The Relationship Between Work Engagement, Self-Efficacy for Work/Family Conflict Management, Family and Work Support with Job Burnout among Administrative Office Personnel's in Ahvazرابطه اشتیاق کاری،خودکارآمدی در مدیریت تعارض کار- خانواده، حمایت خانواده و حمایت همکاران با فرسودگی شغلی در کارکنان ادارات دولتی شهر اهواز799210674FAخالداصلانیاستادیار گروه مشاوره دانشگاه شهید چمران اهواز0009-0004-4963-0297عباسامان الهیاستادیار گروه مشاوره دانشگاه شهید چمران اهواز0000-0002-8406-1489زهرهسعیدیدانش آموخته کارشناسی مشاوره دانشگاه شهید چمران اهوازکبریسرداری نسبدانش آموخته کارشناسی مشاوره دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20130917The aim of this study was to investigate the relationship between work engagement, self-efficacy for work/family conflict management, family and work support with job burnout among administrative office personnels in Ahvaz. The sample consisted of 180 administrative office personnel's selected through random cluster sampling method. The participants completed five questionnaires (Self-Efficacy for Work/Family Conflict Management Scale, Family support, work support, job burnout and work engagement Scale). The results of this study indicated that there was a significantly negative relationship between self-efficacy for work/family conflict management, work engagement, family support and job burnout. Stepwise regression analysis showed that self-efficacy for work/family conflict management, and work engagement could predict job burnout. There was no significant relationship between work support in work and family duty and family support in work duty and job burnout. <br /> هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اشتیاق کاری، خودکارآمدی در مدیریت تعارض کار- خانواده، و حمایت خانواده و حمایت همکاران با فرسودگی شغلی درکارکنان ادارات دولتی شهر اهواز بود. پژوهش حاضر توصیفی ازنوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان اداره های دولتی شهرستان اهواز بودند. تعداد 180 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین چهار اداره دولتی انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد که پرسشنامه های بهزیستی کاری(WES)، پرسشنامه فرسودگی شغلی (JBS)، پرسشنامه خودکارآمدی در مدیریت تعارض کار-خانواده و خانواده-کار (SWFCMS)، پرسشنامه حمایت خانواده (FSS) و حمایت همکاران (WSS)را تکمیل کنند. یافته های تحقیق نشان داد که بین فرسودگی شغلی با اشتیاق کاری، خود کارآمدی در مدیریت تعارض کار- خانواده، خودکارآمدی در مدیریت تعارض خانواده- کار و حمایت خانواده در وظایف خانواده رابطه معنی دار معکوسی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان دادکه اشتیاق کاری، و خودکار آمدی مدیریت تعارض کار- خانواده می توانند پیش بین های معنی داری برای فرسودگی شغلی باشند. بین حمایت همکاران در انجام وظایف خانوادگی و کاری و حمایت خانواده در انجام وظایف کاری با فرسودگی شغلی رابطه معنی داری به دست نیامد.https://jac.scu.ac.ir/article_10674_b56304f600a38276617562c48f7bd8fc.pdf